یک متفکر علوم انسانی، برای ریلگذاری تمدن اسلامی
ستاد مردمی - استان البرز | جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ق.ظ

- انقلاب اسلامی ایران پس از گذشت سی و چهار سال، با همه افت و خیزها، اکنون روزهای رشد و تعالی خود را سپری میکند، برای یک هدف غایی و آن شکلدهی تمدن اسلامی است.
- دههای که اکنون به نیمه آن رسیدهایم، دههای اساسی و البته مقدماتی برای این هدف بزرگ محسوب میشود، «دهه پیشرفت و عدالت». دههای که در آن وصول حداکثری و در حدتوان به این دو آرمان بزرگ ترسیم شده است.
- «ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ دارای دو بخش اساسی است: یک بخش، بخش ابزارى؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید. بخش ابزارى شامل علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بینالمللى، همه وسیله اند. بخش حقیقى، آن چیزهائى است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگى است. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى کسب و کار، و… اینها آن بخشهاى اصلى تمدن است، که متن زندگى انسان است.»(مقام معظم رهبری، ۲۳/۷/۹۱)
- به اعتراف همگان، دولتین نهم و دهم، که از قضا بیش از نیمی از آن در فضای این دهه تنفس کرده است، تلاش حداکثریای برای تحقق پیشرفت و عدالت در زیرساختهای کلان و اساسی کشور انجام داده است که البته عمدتا در حوزه اقتصاد بودهاند.
- اما آیا پیشرفت و عدالتی که نام این دهه را به دوش میکشد باید به همین امر محدود شود؟ اصلا اگر مسائل اقتصادی، اولین مسئله و معضل کشور محسوب می شود، راه برخورد با آن نیز الزاما اقتصادی است؟ و این مسائل چه ضریب و سهمی در ایجاد تمدن نوین اسلامی دارند؟
- ما برای ادامه حرکت نظام به سمت تمدنسازی اسلامی نیاز به فهم فرهنگی و نرمافزاری داریم. دولت که پیشانی اجرایی نظام محسوب میشود باید بتواند در مسیر ریلگذاری حرکتاش در عین توجه به زیرساختها و سختافزارها، این محور اساسی را پیش ببرد. نگاهی که دولتین گذشته تقریبا کمتوجه به آن بودهاند.
- فرهنگ مجموعه معانی مشترکی است که در زندگی آدمهای آن حوزه معنایی متجلی میشود(پارسانیا، روششناسی انتقادی حکمت صدرایی، ص۴۲). و این معانی هستند که نرمافزار زندگی را شکل میدهند و به تبع آن سبک زندگی شکل میگیرد. شروع این بحث از سوی رهبری، نشاندهنده خط سیر تازهای است که باید در سطح نظام پی گرفته شود. یعنی اکنون نیازمند فردی هستیم تا بتواند مبتنی بر علم انسانی اسلامی، و با رویکردی استراتژیک و سیاستگذار، پیشرفت و عدالت را با صبغهای مبتنی بر فرهنگ و سبک زندگی محقق نماید.
- جلیلی، از آن جهت که از عمق علوم انسانی برخاسته است، و خود از پیشگامان تولید علم اسلامی و بومی در حوزه سیاست بوده است-شاید بتوان اثر «سیاست خارجی پیامبر(ص)» را که در اوایل دهه هفتاد تدوین شده است جزء اولین کارهای اساسی دانشگاهی در تولید علم سیاست اسلامی دانست- توانایی هضم و درک نرم افزاری مسیر پیشرفت و عدالت را برای وصول به تمدن نوین اسلامی داراست. کمااینکه او تلاش کرده است در عرصه اجرایی و عملیاتی، -که نمونه بارز آن مذاکرات هستهای است- مبتنی بر نظریه کاملا دینی در عرصه سیاست عمل نماید.